دیونه تو صفحات وبلاگ نویسندگان
مرغ جفا ز دلم رخنه بکرد مستی ما ز اهل قلم شانه بزد گرچه مرداب ز بیراه روی ما خشک مگشت ولی دل آن پروانه وز فروغ شمع بال سوخته بگشت باد صبا جمله گه چه گوید هر دمی باد مستانه این عشاق چه گویند پچ و نجوا دمی مست خرابات بر دوش عیاران رهی نیافت یاد غمزه یاران چه خوش آید همی مشک اگر انبری را تاب نیارد چه کند این دل خوش خواب ما بدون یار چون کند! در پس هجله ز یادش زنده شود این دل گل عشق ز میان شکافت سنگ دل وز رویش آن گل سرخ دل دیوانه ام مست بگشت با عطر باران ز خال دلم یا حق *************** شعر فراق یاران برای باران عزیزم سروده شد ************** با تشکر از حضور شما سروران همیشه مهتابی کلبه درویشی من موضوع مطلب : شعر پیوند روزانه لوگو آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|